**دلــگـشـــــــــا**

اللهم اجعل سعیی فیما یرضیکَ عنّی

اللهم اجعل سعیی فیما یرضیکَ عنّی

**دلــگـشـــــــــا**

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصرآً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
برحمتک یا ارحم الراحمین
*****

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

نیکلاس از نگار می خواهد او را در پیدا کردن جواب سوالاتش یاری دهد. انجیل را می خواند و سعی در عمل کردن به آن هم دارد. ولی با مواردی روبرو می شود که نمی تواند آن ها را بپذیرد. به دنبال محبت است، یعنی به دنبال سرچشمه ی اصلی محبت. اصرار نیکلاس برای یافتن حقیقت، نگار را هم(که انگار خیلی مسائل اصلاً برایش مهم نیست چون او درگیر دنیای امروزی خودش است) وارد دنیای جستجو و اندیشه می کند.

(آخرش هم موضوع تقریباً پای ثابت رمان ها و فیلم ها مطرح می شود.)

#هدایت باطنی

لبخند مسیح ساراعرفانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۳:۳۹
بانوی ایرانی

...
سرباز پناهنده گفت: «تا حالا معامله کرده اید؟»
سرورم گفت: «خب. بله.»
_ اگر وسط معامله بفهمید باخته اید، چه می کنید؟
- باخت را قبول می کنم.
_ حتی اگر تأثیر این باخت تا لحظه ی مرگ با شما باشد؟
سرورم کمی تأمل کردند. انگار جوابی برای سرباز پناهنده نداشته باشند لحظه ای خیره شدند به سرباز. در ضمن باید اضافه کنم که انگار سرورم از جسارت و نحوه ی برخورد سرباز خوشش آمده باشد، گفت: «اگر بگویم باخت را قبول دارم، چه می گویی؟»
_ دروغ می گویید. به آن خدایی که باور دارید دروغ می گویید.
پدر آگوست تینوس گفت:«چه طور فرزندم؟»
_ مال باختْ رفته باز می گردد، اما باور فروخته شده هرگز باز نمی گردد. در این جنگ من باورم را به معامله گذاشته بودم درحالی که خود نمی دانستم.
-کدام باور؟
_ من فکر می کردم، همان طور که دیگر همرزمانم فکر می کردند، شمشیر از پی حق می زدیم. ولی لحظه ای به خود آمدیم دیدیم شمشیر از پی جهل می زدیم.
- ولی چند لحظه ی قبل گفتید به طمع رفته بودید.
_شما نپرسیدید به طمع چی، من هم نگفتم. طمع که فقط سکه و زن نمی شود. بدترین طمع مفت خریدن بهشت است.

شماس شامی - مجید قیصری

...
کاروان اسرا را وقتی می خواهند وارد یکی از شهر ها کنند، اسب سربازی که سر حسین (ع) را بر نیزه دارد با اینکه به خاطر واداشتن به حرکت زخمی هم شده ولی قدم از قدم برنمی دارد! تا هفت اسب را تعویض می کنند ولی اسب ها وارد شهر نمی شوند. با این وضع، مردم هم از ورود سربازان و اسرا جلوگیری می کردند. می گفتند:«راه نرفتن اسب ها نشانه ی شومی است که باید از آن پرهیز کرد.»

.. تمامش تقصیر آن صندوقچه است!

.. اگر پیغمبر شما فرزندی داشت با او چه می کردید؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۳:۱۳
بانوی ایرانی

باسمک یا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ

"رزق بکاء و زیارت و شفاعت و خونخواهی سیدالشهدا(ع)، رزق برائت از دشمنان ایشان، رزق آمادگی جهت حضور در لشکر امام زمان(ع)، رزق‌هایی هستند که موسم تقسیم‌شان ایام محرم است. در وقت دیگر این روزی‌های الهی به راحتی در دسترس نیستند؛ لذا باید مترصد باشیم رزق‌های مخصوص محرم را از دست ندهیم. اگر این دهه را از دست بدهیم خیلی از رزق ها دیگر تا محرم بعدی در دسترس نخواهند بود."           

حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری

زندگی پیچ و خم داره اما مهم اینه که جلو مشکلات کم نیاریم. خسته شدیم از انرژی زا های طبیعی استفاده کنیم. یه توقف کوچیک داشته باشیم تا حالمون جا بیاد. ولی از تلاش دست نکشیم.

هر کسی به نوبه ی خودش گرفتاری هایی داره. چه خودش مسببش باشه به تنهایی چه با دیگران. به واسطه ی مهر و محبت و وظیفه ای که بین آدما در قبال هم وجود داره باید برای همدیگه دعا کنیم. مطمئنا دعای به تنهایی هم کفایت نمیکنه و عمل کردن و دست به کار شدن هم باید باشه.

اگه دیدیم کسی مسیر اشتباهی رو در پیش گرفته(گرچه با هدف و مقصدی درست) خودمون را ملزم بدونیم در حد توان کمکش کنیم تا متوجه خطاش بشه. کوچیک و بزرگ هم نداره!

گفتن بدی ها و ایرادات اشخاص به اون ها خیلی هم خوبه.

امام على علیه السلام: هر کس عیب تو را برایت آشکار کرد، او دوست توست.(غرر الحکم : ح 8210 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 444 ح 7786.)

سعی کنیم هر روز زیارت عاشورا را بخونیم. و از اون جایی که خیرات تکثیر پذیرند ثوابش را فقط برای خودمون نخواهیم.

اللهم اجعل عاقبة امورنا خیرا

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۳:۴۴
بانوی ایرانی