**دلــگـشـــــــــا**

اللهم اجعل سعیی فیما یرضیکَ عنّی

اللهم اجعل سعیی فیما یرضیکَ عنّی

**دلــگـشـــــــــا**

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصرآً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
برحمتک یا ارحم الراحمین
*****

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ب.ظ

باسمک یا قَدیمُ یا عَلیمُ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم : در روز قیامت براى هر روز از روزهاى عمر بنده بیست و چهار گنجینه، به تعداد ساعات شبانه روز، گشوده مى شود. گنجینه اى را پر از نور و شادمانى مى بیند و با مشاهده آن چنان شادى و سرورى به او دست مى دهد که اگر میان دوزخیان تقسیم شود احساسِ دردِ آتش را از یادشان مى برد. این گنجینه ساعتى است که در آن پروردگارش را اطاعت کرده است
سپس گنجینه دیگرى برایش باز مى شود و آن را تاریک و بدبو و وحشتناک مى یابد و از مشاهده آن چنان ترس و وحشتى به او دست مى دهد که اگر میان بهشتیان تقسیم شود، نعمتِ بهشت را به کام آنها تلخ مى سازد و آن ساعتى است که در آن پروردگارش را نافرمانى کرده است. آن گاه گنجینه دیگرى برایش گشوده مى شود و آن را خالى مى یابد و در آن چیزى که او را شادمان یا ناراحت کند یافت نمى شود و آن ساعتى است که در آن خواب بوده یا به امور مباح دنیا اشتغال داشته است. پس، از این که مى توانسته این ساعت و لحظات را با کارهاى خوب پُر کند و نکرده چنان احساسى از غبن و اندوه به او دست مى دهد که در وصف نمى گنجد. و از این باب است این سخنِ خداوند متعال: «آن [روز] روز حسرت خوردن است1».2

1. التغابن : 9 .

2. بحار الأنوار : 7/262/15 .

http://www.hadithlib.com

امام علی (ع): کسانی که وقتشان پایان یافته مهلت می طلبند و مهلت دارندگان کوتاهی می کنند.

* عنوان مصرعی است از شهریار

*

تعریف می کرد از اتفاقات قبل از عمل. از اینکه این دفعه با آرامش رفته. از اینکه وقتی آماده میشده برای عمل، از طریق تلویزیون زائر مشهد الرضا (ع) شده. از خوابی که قبل تر ها دیده بود:

داشتن میرفتن بهشت.. تو راه میگه بهشت را که می دونم چجوریه... بریم جهنم را هم ببینم... حرارتی که رفته رفته زیاد شده.... سیاهی ها.... .

و اینکه موقع ترخیص هدیه امام رئوف قسمتش شده...

یکی از انرژی بخش هایی که می شناسمش... امیدوارم خودش و پدرش و همه مریض ها سلامتی شون

رابه دست بیارن.

*

شب های قدر بوده که خواب دیده ملک الموت اومده، که دیگه وقت رفتنت رسیده... ازش خواسته اجازه بده که همین طور یک نگاهی به وضع خونه زندگیش بندازه و بچه هاشو ببینه... اما اجازه ندادند... تا میخوان ببرنش یک شخصی میان و میگن که صبر کنید و فرصت داره هنوز

*

یه پسر چهار و نیم ساله، قرار بود عمل بشه. ساعت ها پشت در اتاق عمل که نه، تو صف پیش مامان خانومش منتظر بوده تا نوبتش بشه. انتظار .... انتظار... خوابش میبره..... بعد که بیدار میشه ، مدام سرفه می کرده؛ حالا نوبتش میشه و می گن چون سرفه می کنه نمیشه عملش کرد! و برید و یک روز دیگه بیاین. این جناب هم تا می فهمه عملی در کار نیست شاد و شنگول میشه و میگه "قربون رحمت خدا برم."

1. اللهم اشف کل مریض

2. مرگ از آنچه تصور می کنید به شما نزدیک تر است.

3. باید بتوانیم روحیه خودمان را حفظ کنیم و شادی را به دیگران منتقل کنیم.

4. به لطف الهی مدتیست سعی در ادای حقوقی که بر گردنم هست دارم. حق الناس و حق الله و حق النفس. لطفا دعا بفرمایید که قبل از رفتن همه حقوق را ادا کنم و از آنجایی که انسان فراموش کار است از آشنایانی که این مطلب را می خوانند تقاضا دارم اگر حقی از آنان بر ذمه بنده است یا دلخوری و ... وجود دارد مطرح نمایند. امید که بتوانم جبران نموده و حلال کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۹
بانوی ایرانی

the passing of life

نظرات  (۲)

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۵ محمد حسین امینی
زیباست
حالا چه کاره ای؟
پاسخ:
حالا؟

هنوز رو به راه نیستم. شما چطور؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی